ناصر فریادشیران در گفت‌و‌گو با جام جم آنلاین:  تیم ملی اقتدار فنی و مدیریتی ندارد

مسیر تیم ملی فوتبال ایران برای موفقیت در جام جهانی بسیار سخت است. امیر قلعه نویی با مجموعه‌ای از بازیکنان باتجربه و جوان فرصت بسیار بزرگی در اختیار دارد تا به عنوان نخستین مربی در تاریخ فوتبال ایران شناخته شود که تیم ملی را از مرحله گروهی به حذفی جام جهانی رهنمون میکند.
کد خبر: ۱۵۳۵۰۲۵
نویسنده هیلدا حسینی خواه
ناصر فریادشیران در گفت‌و‌گو با جام جم آنلاین:  تیم ملی اقتدار فنی و مدیریتی ندارد
جام جم آنلاین - اما مسیر برای او ساده و آسان نیست. فقدان تدارکات مناسب و دیگر مشکلات از همین الان کار او را با، اما و اگر‌های زیادی رو‌به‌رو شود. ناصر فریادشیران در گفت‌و‌گو با جام جم آنلاین از شرایط کنونی تیم ملی و امیر قلعه نویی می‌گوید. 
 
فرصت هر روز برای تیم ملی فوتبال ایران کمتر می‌شود. شما شرایط تیم ملی فوتبال را چطور می‌بینید و چطور ارزیابی می‌کنید؟
با توجه به نزدیک بودن جام جهانی باید با صراحت گفت فرصت بسیار اندک است و متأسفانه وضعیت تیم ملی فوتبال ایران به‌هیچ‌وجه مطلوب نیست. کیفیت فنی تیم پایین است، نتایج امیدوارکننده‌ای دیده نمی‌شود و عملکرد تیم در زمین نگرانی‌هایی جدی ایجاد کرده است. درباره کادر فنی نیز، شرایط بر کسی پوشیده نیست و پرسش‌های فراوانی در افکار عمومی وجود دارد.
 
دغدغه شما درباره کادرفنی چیست؟ 
من این مطالب را به‌عنوان کسی مطرح می‌کنم که سال‌ها در فوتبال ایران حضور داشته‌ام و کار کرده‌ام و آشنایی من با قلعه‌نویی، آشنایی امروز و دیروز نیست. شناخت من از ایشان به حدود پانزده‌سالگی‌ام بازمی‌گردد، زمانی که هم تیمی بودیم و در رده‌های نوجوانان و جوانان باشگاه راه‌آهن کنار هم فعالیت می‌کردیم؛ بنابراین شناخت من از ایشان، شناختی نزدیک و قدیمی است. بسیاری از بازیکنان آن نسل از جمله فرشاد، مرتضی، بیژن طاهری و اکبر محبی بعد‌ها در سطح اول فوتبال ایران بازی کردند و برخی از آنها هنوز هم در عرصه مربیگری فعال و شناخته‌شده هستند. اما اگر از این بحث عبور کنیم و به وضعیت امروز تیم ملی برسیم باید یادآور شوم که من به‌عنوان یکی از اعضای هیئت‌مدیره کانون مربیان فوتبال ایران تحولات سال‌های اخیر را از نزدیک دنبال کرده‌ام. از ماجرای ویلموتس گرفته تا اتفاقات بعدی و حضور مربیان مختلف. در نهایت تصمیم بر حمایت از مربی داخلی گرفته شد در حالی که گزینه‌های متعددی مطرح بودند.
 
 
پس معتقدید گزینه‌های دیگری هم برای تیم ملی قابل طرح بودند؟
بله. واقعیت این است که آقای قلعه نویی در حدود ده سال پیش از رسیدن به نیمکت تیم ملی سرمربی تیم‌هایی بوده که از نظر امکانات، زیرساخت و وضعیت مالی جزو بهترین و قدرتمندترین تیم‌های فوتبال ایران محسوب می‌شدند، از سپاهان و تراکتور گرفته تا گل‌گهر که چندین فصل هدایت آن را بر عهده داشت. اما حاصل تمام سال‌های حضور او در تیم ملی قهرمانی یا موفقیت شاخصی نبوده است. در تیم‌هایی با آن سطح از امکانات انتظار کسب نتایج بزرگ و قهرمانی وجود دارد، انتظاری که محقق نشد.
این در حالی است که مربیان دیگر، چه ایرانی و چه خارجی، با امکانات کمتر موفق شدند به عناوین قهرمانی دست پیدا کنند. پرسش افکار عمومی این است که چگونه با چنین کارنامه‌ای یک مربی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب می‌شود. پاسخ بسیاری از منتقدان همان قدرت لابی است.
به هرحال اکنون تیم ملی فوتبال ایران ضعف‌های فراوانی دارد و مسائل حل شده زیادی دارد. مجموعه این مسائل در کنار وضعیت فنی نامطلوب تیم ملی و فرصت اندک باقی‌مانده تا جام جهانی زنگ خطر جدی را برای فوتبال ایران به صدا درآورده است.
 
البته تیم ملی فوتبال ایران در حالی از لحاظ فنی با انتقادات زیادی رو‌به‌رو است که از لحاظ داشتن مهره و ستاره چیزی کم ندارد. هر چند میانگین سنی بازیکنان تیم ملی بالاست، اما به هرحال ستاره داریم. حالا چه ستاره و چه بی ستاره به این بازیکنان امید دارید؟ 
وقتی به وضعیت فنی تیم ملی نگاه می‌کنیم، با واقعیتی نگران‌کننده رو‌به‌رو میشویم. به‌جرأت می‌توان گفت ضعیف‌ترین بازی‌های تاریخ فوتبال ایران را شاهد هستیم، آن هم با چنین بازیکنانی. از نظر مهره انسانی کمبودی وجود ندارد. بازیکنانی با تجربه بسیار بالا در اختیار تیم ملی هستند؛ از طارمی، آزمون و بیرانوند گرفته تا پورعلی‌گنجی، محمدی و دیگران. اینها سرمایه‌های فوتبال ایران هستند و سال‌ها در رده‌های مختلف ملی بازی کرده‌اند، اما پرسش این است که چرا این مجموعه باتجربه، در زمین بی هویت و بی تاکتیک به نظر می‌رسند؟ در دوره‌ای حتی اگر منتقد سبک بازی بودیم دست‌کم می‌دانستیم تیم ملی چه می‌خواهد. در زمان کی‌روش همه بازیکنان، حتی مهاجمان، در پرس و دفاع مشارکت داشتند و ساختار تیم مشخص بود. هرچند شخصاً از آن سبک فوتبال لذت نمی‌بردم، اما امروز حتی همان انسجام هم دیده نمی‌شود. نه منِ فوتبالیست و مربی، نه هواداران تیم ملی، هیچ‌کدام از تماشای این فوتبال لذت نمی‌بریم. از نظر فنی این تیم ملی یکی از ضعیف‌ترین تیم‌های تاریخ فوتبال ایران و حتی منطقه است.
 
اما با همین تیم راحت به جام جهانی رفتیم. 
خودتان هم می‌دانید چه خبر است. نگاهی به تاریخ صعود‌های ایران به جام جهانی نشان می‌دهد که بسیاری از افتخارات امروز بیش از آنکه نتیجه پیشرفت فنی باشد حاصل افزایش سهمیه‌هاست. زمانی یک تیم از آسیا به جام جهانی می‌رفت و بعد دو تیم. امروز با افزایش تعداد تیم‌ها صعود ساده‌تر شده، اما کیفیت بازی لزوماً بهتر نشده است. این‌که مدام از «سریع‌ترین صعود» سخن گفته می‌شود نوعی ساده‌سازی و فریب افکار عمومی است. ما به‌جای رقابت با تیم‌های قدرتمند آسیا، به تورنمنت‌هایی رفته‌ایم که نه از نظر فنی، نه از نظر اعتباری، کمکی به پیشرفت فوتبال ایران نمی‌کند.
 
در بحث جام جهانی آینده نیز خوش بینی‌های افراطی مطرح می‌شود، این‌که ایران به‌راحتی صعود می‌کند یا نتایج خاصی می‌گیرد. 
فوتبال قابل پیش‌بینی نیست. در جام جهانی، همه تیم‌ها با آمادگی کامل و با تمام امکانات حاضر می‌شوند. حتی اگر صعودی هم اتفاق بیفتد نباید آن را دستاوردی خارق العاده جلوه داد چرا که در ساختار جدید، این حداقل انتظار است. در همین راستا فراخوان مربوط به برکناری سرمربی تیم ملی را امضا کردم؛ فراخوانی که هزاران نفر به آن پیوسته‌اند. با این حال می‌بینیم که فضای انتقادی در رسانه‌ها، به‌شدت کمرنگ شده و نوعی آرامش ظاهری ایجاد شده است. اما پرسش اینجاست: آرامش برای چه؟ وقتی تیم ملی از نظر فنی و کادر فنی دچار ضعف جدی است چرا باید نقد متوقف شود؟
 
اگر سرمربی عوض نشد انتظار شما به عنوان نه یک چهره فوتبالی که به عنوان یک کارشناس از کادرفنی تیم ملی فوتبال ایران چیست؟ 
ما انتظار داریم سرمربی تیم ملی اقتدار، دانش فنی و توانایی انتقال سیستم‌های تاکتیکی مختلف را داشته باشد. الان پدیده بازیکن‌سالاری مواجه هستیم، پدیده‌ای که در دوره‌های موفق گذشته فوتبال ایران وجود نداشت. نمونه‌های مشخصی از نافرمانی‌های تاکتیکی، از جمله در ضربات پنالتی، به‌وضوح نشان می‌دهد که اقتدار فنی و مدیریتی در تیم وجود ندارد. این‌که بازیکنی بتواند دستور سرمربی را نادیده بگیرد و بدون تبعات جدی به حضورش در تیم ملی ادامه دهد، نشانه ضعف ساختاری است.
از نظر اخلاقی هم وضعیت نگران‌کننده است. 
 
منظورتان شجاع خلیل زاده است؟ 
به طور کلی می‌گویم. مصاحبه‌ها، رفتار‌ها و حاشیه‌ها نشان می‌دهد که تیم ملی از انسجام و چارچوب حرفه‌ای فاصله گرفته است.
 
یکی دیگر از ایراداتی که به قلعه نویی گرفته می‌شود دستیاران او هستند. نظر شما در این باره چیست؟ 
 حضور چهره‌هایی در کادر فنی که سابقه مشخص مربیگری ندارند بیش از آنکه فنی باشد، جنبه نمایشی دارد. مربیگری با دوران بازیگری تفاوتی اساسی دارد و صرف سابقه بازی، تضمینی برای موفقیت در کادر فنی نیست. دستیاران قلعه نویی به غیر از هومن افاضلی چه کارنامه‌ای دارند؟ حتی همان دستیار خارجی که با هیاهو آوردند کاری نمی‌تواند انجام بدهد. الهویی اصلا چرا باید در تیم ملی حضور داشته باشد. تیم ملی با این شرایط در جام جهانی هیچی نمی‌شود. 
 
شما به آینده تیم ملی فوتبال ایران امیدوار نیستید؟ 
با وجود تمام انتقاد‌ها آرزوی موفقیت برای تیم ملی ایران دارم. اما واقع‌بینانه باید گفت با این سطح فنی، این کادر، این ساختار مدیریتی و این فضای حاکم، چشم‌انداز روشنی دیده نمی‌شود. مردم امروز آگاه‌تر از گذشته‌اند و به‌سادگی با شعار و آمار ظاهری قانع نمی‌شوند. فوتبال، قبل از هر چیز، باید کیفیت، هویت و لذت داشته باشد، چیزی که متأسفانه امروز در تیم ملی ایران کمتر دیده می‌شود.
newsQrCode

نیازمندی ها